یکی زن و دیگری مرد، یکی “ستاره” و دیگری “سایرِ بازیگران”؛ یکی در اوج و دیگری پایین؛ یکی س ک سیترین و دیگری معمولیترین؛ یکی ثروتمند و دیگری درگیرِ مایحتاجِ همگانی؛ یکی در طولِ سالهای کوتاهِ کارش همواره اصلی و مهم، دیگری در طولِ سالهای طولانیِ حضورش همواره یکی از هزاران؛ یکی صاحب هزاران عکس و مطلب و دیگری عکسش گمشده میانِ نامها و عکسهای دیگر و دیگران.
اما هردو در پایان مشترکاند؛ نه بهخاطر درگذشت در روزهای نزدیک یا یک فصل و یک سال، نه؛ بلکه در خودِ پایان: ناامید، تنها، فراموششده؛ و یا حتا فقیر. یکی قربانیِ اتفاقی در تاریخ، دیگری گمشده در تاریخ، آنقدر که وقتی جستجویش میکنی زادروز ندارد و تعدادِ خبرهای مرگش از حضورش بیشتر خودنمایی میکند. و این یک پایانِ بازِ جایزهبگیر نیست، یکی از پایانهای محتمل این حرفه است، هر جایش و هر پلهاش که باشی
در رثای نوری کسرایی و علی اصغر طبسی
ZibaMatn.IR