به سینه می زندم سر، دلی که کرده هوایت
دلی که کرده هوای کرشمه های صدایت
نه یوسفم، نه سیاوش، به نَفس کشتن و پرهیز
که آورد دلم ای دوست!_تاب_وسوسه_هایت
تو_را_از_جرگه_ی_انبوه_خاطرات_قدیمی
برون_کشیده_ام_و_دل_نهادم_به_صفایت
تو،_سخت_و_دیر_به_دست_آمدی_مرا_و_عجب_نیست
نمی_کنم_اگر_ای_دوست!_سهل_و_زود،_رهایت
گره_به_کار_من_افتاده_است_از_غم_غربت
کجاست_چابکیِ_دست_های_عقده_گشایت؟
به_کبر_شعر_مبینم_که_تکیه_داده_به_افلاک
به_خاکساری_دل_بین،_که_سر_نهاده_به_پایت
دلم_گرفته_برایت_زبان_ساده_ی_عشق_است
سلیس_و_ساده_بگویم:_دلم_گرفته_برایت!
ZibaMatn.IR