100 متن کوتاه جانان ۱۴۰۳ جدید 2025

مرا تا جان بود جانان تو باشی ...

ز جان خوش‌تر چه باشد ، آن تو باشی

دلی یا دلبری، یا جان و یا جانان، نمی‌دانم

چشم بد دور که هم جانی و هم جانانی

ای پریشان حال من
جانان من
حرفی بزن...
این پریشان حالیت را با که خلوت میکنی..؟

راحت جانم توئی ای جان و ای جانان من

هر "شب" ای دل
گفتگوی زلف جانان میکنی
خود پریشانی و ما را هم
پریشان میکنی.!

عشق در میان است
جانان اگر تو باشی

باید عشق را از شهریار آموخت تا لحظه مرگش در انتظار ماند…
درست است بگویم جان به جانمم کنن جانم تویی جانااان ….

نویسنده و روانشناس:سرکار خانم المیراپناهی درین کبود

هیچ حلقه ای ب زیبایی حلقه ای نیست
ک
دستانت دور کمرم حلقه میکند …
جااااناان








المیراپناهی-درین کبود
نویسنده-روانشناس

مغرور نشو جانان من حالا که دل در دست توست

یک نفس بی یاد جانان بر نمی آید مرا

صبح دروغین گذشت صبح سعادت رسید
جان شد و جان بقا ، از برِ جانان رسید

بجز تو در همه گیتی دگر جانان نمی‌دانم....

️️️

هر کس
به صبح به جانان خود کند سلام

ای دلبرک و
شمس بی مثال من
صبحت بخیر...

حال دل با عشق دلبر خوش بود
جان ما پیوسته با جانان خوش است




️️️

دلم آنگاه خوش گردد که تو دلدار من باشی

مرا جان آن زمان باشد که تو جانان من باشی

من اگر ماهِ توام تو آسمانی جانان
من اگر قلب ِ توام تو ضربانی جانان
من اگر خوشبختی ام تو مسیر عشق هستی جانان
من اگر منِ توام تو تماماً برایم هستی جانان

راهی به خلوت دل جانانم آرزوست

کنار شعلهٔ آتش بیا شعله به جانم زن
که هم جانی و هم جانان وهم جانان جانانی

تو را از فراز هفت آسمان تا ژرف ترین نقطه ی زمین دوستت دارم♥️✨
و ریشه های قلبم را به جانت وصل می کنم 🦋
مبادا دگرگون شوی که جانم آتش می گیرد🔥
رقیه سلطانی

و من؛
اگر شاعر بودم،
بند بندِ وجودت را؛
به قافیه و ردیف می کشیدم
آخ که؛
اگر شاعر بودم من ...

حدیثِ عشقِ جانان گفتنی نیست...

دل فدای تو چون تویی دلبر
جان نثار تو چون تویی جانان

ای کاش
روح بودم و در کالبدتت فرو میرفتم
و هر آوایت را جانانه ستایش میکردم و
گوهر عشق را بر طاق دلت میگذاشتم و
پیوسته ، بر وجود گران بهایت بوسه میزدم.

جان زنده شود ز روی جانان دیدن..

جانی که داشتم من،
شد محوِ عشقِ جانان!

دلم را جز تو
جانانی نمی بینم...

تو آرامبخش تمام وجود منی جانان

سلطان من شدی و منم دوست دارمت
جانان من شدی و منم  دوست  دارمت

سر  تا  به   پا که پُرم  از  شوق دیدنت
تو جان من شدی و منم دوست دارمت

سجاد یعقوب پور

تو
آرامبخش تمام وجود منی جانان...

مرا قولیست با جانان که جانان جان من باشد

جانانِ پاییزی ام
اگر نباشی
هر سال
چطور به پاییز بگویم
خداحافظ
وقتی
تو زادهٔ آذری

جان من هستی و دلدارم تویی ...
جان تویی ...جانان تویی ...
قلب بی آلایشم ...
دریای احساسم تویی...

رعناابراهیمی فرد (رعناابرا)

سوگند به نامت که تو جانان منی