تنت تعبیر رویا می کند خواب پرستو را
و در نرمی ز رو برده لبت بال و پر قو را
مغول می تازد از هرم هراس انگیز لب هایت
و این خونخواره می بندد دو دستان هلاکو را
برایم هر لبی غیر از لبانت چندش آور شد
چو وسواسی که در بشقاب خود پیدا کند مو را
جسارت کردم و گل بوسه ای را از لبت چیدم
گرفتم بوسه ی دوم که گفتی وای یارو را !!!_
لب_است_این_،بی_پدر،_آهسته_تروحشی_گمان_کردی
پلنگی_که_به_دندان_می_کشد__حلقوم_آهو_را
طنین_جنگ_می_آید_از_آن_گیسوی_افشاری
چه_دانستم_چو_نادر_می_ُکشی_این_طفل_هندو_را_
دلم_پر_بود_و_دستانم_همیشه_خالیِ_خالیست
خدایا_یا_تهی_کن_یا_برابر_کن_ترازو_را
گمانم_جاودان_بودن_از_اول_روزی_ما_بود
که_ما_از_عشق_می_خوردیم_و_بنّا_نان_بازو_را
ZibaMatn.IR