100 متن کوتاه دریا ۱۴۰۳ جدید 2024
کپشن دریا برای اینستاگرام و بیو واتساپ
یک روز
عمر من در کشتی ها تمام خواهد شد
می خواهم
مثل نوری که در آب ها فرو می رود
در آب ها خاموش شوم
می خواهم به دریا برگردم
می خواهم به دریا برگردم
مثل امواج دریا آمدی و ساحل قلبم را در میان خودت گرفتی ، همدیگر را دیوانه کرده بودیم با نوازش های هم ، آن سکوت عاشقانه رابه یاد داری در لحظه بوسیدن هم؟
گل دخترم تو بهانه زندگی منی
چشمانت دریا و عطر تنت چون عطر بهار نارنج
با تو دانستم زندگی زیباست
با تو دانستم معنای مادر بودن را
عاشق شدن را
ﺍﮔﺮﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﯾﮏ ﺑﺮﮒ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺩﺭﺧﺘﯽ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﺍﮔﺮﺍﻣﯿﺪﯾﮏ ﻗﻄﺮﻩ ﺍﺳﺖ،
ﻣﻦ ﺩﺭﯾﺎﺭﺍ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯿﮑﻨﻢ!
ﻭﺍﮔﺮﺩﻭﺳﺖ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ
ﻣﻦ ﺧﺪﺍ ﺭﺍﺑﺮﺍﯾﺖ ﺁﺭﺯﻭﻣﯿﮑﻨﻢ
ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻨﺶ ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺍﺳﺖ
بعضی وقتا دلم یه کلبه میخواد
یه کلبه چوبی/کنار دریا
شایدم وسط جنگل
دلم بوی چوب بارون خورده نم گرفته میخواد
دلم یه دنیا سکوت میخواد
یه دنیا آرامش
فقط همین
بعضیا نمیتونن بگن دوست دارم
اما بجای اون میگن:
مواظب خودت باش سرما نخوری
هرموقع رسیدی خبرم کن
دیر نخوابی،،خسته میشی
اینا خیلی دلشون دریاست..
پروردگارااا
در این شب دفتر دل دوستانم را
به تو میسپارم با دستان مهربانت
قلمی بردارخط بزن غمهایشان
و دلی رسم کن برایشان به بزرگی دریا
شاد و پرخروش
به همین زودی
همه چیزتمام میشود
واین چشمه بیقرار
که ازبالای کوه سرازیراست
درآغوش دریا
آرام میگیرد.
دریایی دیدم
که از خودش بیزار بود
قایقی که دلش به گل نشستن می خواست
و مردی که
مرز رویا با کابوسش یکی شده بود
همرنگ تمامآرزوهاے منے
غارتگرقلب وجاݧ
ودنیاےمنے
دور ازتو
نفس
ڪشیدنم
ممڪن نیست
مݧ ماهے تشنہ ام
تو دریاے منے.
رود اگر دل به درختی بسپارد کافیست
تا بخشکد وسط راه، به دریا نرسد
فال حافظ که بگیرند همه میفهمند
کار عاشق فقط ای کاش به یلدا نرسد .
غرق شدن تو خاطراتی که تو گذشته دفن شده مثل کاشتن گل تو دریاست، آب زیاد میخوره اما رشد نمیکنه
امروز صبح دیگریست ...
به لبهایت گلهای سرخ بزن
گردنبندی از مرواریدهای دریا
ناخنهایت را به رنگ دلم رنگ کن
یک فلاسک چای و یک رودخانه که اعتماد به نفسش از دریا بیشتر است
و تنها یک دوربین ، تنها برای اینکه گرفته باشمت یک سکانس در آغوشم …
اینست تمام دغدغه های مردی که عاشق همسرش است!
شما اصلا میدونید وقتی یه کوسه یه ماهی رو تو دریا میخوره
تو ختمش کل دریا جمع میشن دور هم ماهیِ حلوا میخورن؟
| کائنات |
@Not_Sheep
دریا منو دیوونه میکنه
وقتی که تو ساحل ندارمت
عکسات اینجا توی دستمه
من هیچوقت کامل ندارمت
موهاتو وا کردی تو دست باد...
از حباب نفسم می فهمم
چیزی از من ته دریا مانده
مثل جا ماندن قلاب در آب؛
بدنم در بدنت جا مانده...
عشق مثل دریا هرگز متوقف نمیشه
عشق مثل ستاره می درخشه
عشق مثل خورشید گرم میکنه
عشق مثل گل ها لطیفه
و
عشق درست مثل تو زیباست
توی حموم داشتم باصدای بلند میخوندم؛
عمر کمه صفا کن،گذشته رو رها کن
یه دفه فشار آب کم شد،گفتم الان من چیکار کنم
بابام داد زد گفت؛
اگه نباشه دریا،به قطره اکتفا کن
بابا جانم
دریا و کوه هم شما را یادم میاره
چون دلتون یه دریاس
و مثل کوه با عظمتی
روزتون مبارک تکیه گاه همیشگی من
دلم جاده چالوس میخواهد و دریا!! ...
تو باشیُ و دست هایت و یه حال بی نظیر...
و یقیناً...
یک منِ فَراغبالِ آرامش یافته
در فاصله ی چند وجبیِ بین بازوهایت...
️️️
باید خود را از این امید که دریا روزی آرام می شود رها کنیم. باید یاد بگیریم که در میان بادهای سهمگین دریانوردی کنیم.
شب ها که دلتنگت میشوم
از این شانه به آن شانه
فقط غَلت میزنم...
مثلِ یک ماهىِ جدا شده از دریا
باید ببینى جان دادنم را...
ادامه ی چشم های تو...
می شود دریا...
می شود اقیانوس...
و من قایق بی پارویی که...
موج به موج...
غرق توام !....
کولیان آمدند
سراغ دریا را از من گرفتند
رودی کوچک از اشک هایم را نشان شان دادم
گفتند « ما برای دریا آمده ایم »
گفتم
« تا سال دیگر
همه ی اینجا دریاست. »
دریا را با طوفانش،گل را با خارش،
زندگی را با اتفاقات بدش دوست دارم.
این گونه باور کردنی ترند.
امشب گرفته گریه ها دست دلم را
دریا کمک کن تا بیابم ساحلم را
در کوچه ی نور و صدا ره میسپارم
امشب اگر مرگم رسد حرفی ندارم
دریاهم دیگر ارام نیست شاید
دریاهم به بودنت کنارمن روی نیمکت کوچکمان عادت کرده بود.
از خوابها به سوی تو می آیم،
از بادها، همهمه ها و سپیده ها،
از نورها، تالابها به سوی تو می آیم با قایقی شکسته.
خسته رسیدیم
و در هوای شرجی خواب آلود به دریایی لنگر انداختیم که کناره اش نیست.
.
شدم مثل اونی که تو دریا غرقه دستش مونده بیرون که جسمش در عذابه روحش بوده ویرون
چون مرا دوست داری
دنیا بزرگ تر
آسمان وسیع تر
دریا آبی تر
گنجشک ها آزاد تر
و من
هزاران بار زیباتر شده ام...
️️️
اردیبهشتی رو به دریایم
قندیل بسته آرزوهایم
از بس شکستی عهدهایت را
دیگر به خوابت هم نمی آیم
عشقم
در این طوفان که ماهی هم به دریا دل نخواهد زد...
کجا با کشتی ات بردی دلم را ناخدای من
️️️
ادامه چشمهای تو می شود دریا...
می شود اقیانوس ...
و من قایق بی پارویی که ...
موج به موج غرق توام !
دریا را دید
اقیانوس را هم
هیچ کدام اما ،
شبیه خانه نبود
ماهی کوچک ...
به تنگ خود بازگشت !
مرا نه آسمان برمی تابد نه زمین
نه باد نه باران
نه ماه نه خورشید
نه کوه نه دریا،
تویی
که به ماه و خورشید و فلک
فرمان می دهی
عاشقانه دورم بگردند
تصویر تو در سکوت قاب می خندد
دریاست به پوچی حباب می خندد
من نیستم این که شادمان می بینی
دیریست به چهره ام نقاب می خندد
دل تنگم هوای
تورا به سر دارد
چگونه قایق احساس را
به دریای بیندازم
که موج موج
بی تفاوتی تو در آن میخروشد...
و کاش هرگز ندانى که
بعد از تو
رو به جاده ی شمال که میروم
نه عطرِ دریا سرشار ترم می کند
نه بوییدن ساقه های برنج عاشق ترم
نه اندوهِ پر ابهتِ سبزِ جنگل ، شاعر ترم
ماه
تا زمانی که برای او مانده باشی، آرام.
خودش را به تو می ریزد
دریا...!
حادیسام درویشی
آزادی
رودی ست که هرچه به سنگ می خورد سرش
از دریا، کوتاه نمی آید... .
حادیسام درویشی
ابر ، دزدِ دریاست
اینکه می بارم
یعنی؛ چیزی از تو کم شده است... .
حادیسام درویشی
در دریای متلاطم افکار
راه رفتن ارامت
بر روی شن های ساحل ذهنم
ارامش می آورد
نوازش دستانت را
به موج هایم بسپار
تا موسیقی قلبم
تورا بنوازد
تو را به اندازه عشقی که ابر شد ابری که باران
وچشمه ای که به دریا رسید دوست خواهم داشت
مونالیزا بی لبخند
شیراز بی حافظ
پاییز بی باران
دریا بی موج
همه را تجسم کن
من بی تو
همانقدر، نچسب و دلگیرم...
«همان گونه خواهم راند
همان گونه خواهم خواند
پشت دریاها شهری است
که در آن پنجره ها رو به تجلی باز است»🌿
چشم های تو
وقت زیادی از خدا گرفت
اگر آفریده نمی شدی
زیبایی بیشتری
به کوه
به دریا
به جنگل
می رسید
اشتباه می کنند بعضی ها
که اشتباه نمی کنند!
باید راه افتاد،
مثل رودها که بعضی به دریا می رسند
بعضی هم به دریا نمی رسند.
رفتن، هیچ ربطی به رسیدن ندارد!
من همانم که به امواج جنون دلبستم
دل به دریا زده ام عاشق دریا هستم
غرق آشفتگی ام خواب تو را میبینم
موج طوفان زده ای ساکن رویا هستم
رسم ایجاد کن و عشق به آغوش بگیر
موج در موج بیا اهل همین جا هستم
و در آن لحظه که در دریای چشمانت غرق میشوم...
تنها صدایت غریق نجات من است♡
زیبایی
همچون پراکندگی یک ایل در کوهستان
همچون گذر یک رودخانه
زیبایی
همچون قایقی در غروب یک دریا
همچون قطاری در عمق سبز یک دره
زیبایی
همچون رقص دود سیگار
_
در زیبایی ات
رفتنی نهفته است
_
عشق من شبیه دریا بی پایان
همچون باد می آیی و من موج می زنم
خسته ام از رفتنت
به شوق دیدارت در آشوبم
دلم اکنون کمی دیدار میخواهد
کمی صحرا
کمی دریا
هوای شانه هنگام غروبی سرد
ستاره ، آسمانی صاف ، چشمکهای بی پروا
کمی رویا
دلم امشب تو را افزونتر از بسیار میخواهد
اگر ساحل خموش و صخره آرام
وگر کار صدف چشم انتظاری ست
من و دریا نیاساییم هرگز
قرار کار ما بر بیقراری است