خنده ات خلوتِ تزویر مرا جارو کرد
عاقبت شعر و غزل دستِ دلم را رو کرد
قسمت این بود که رسوا کُندم چشم تو یا
زد و بندی که قلم با خم آن ابرو کرد
آینه بار دگر دسته گلی داد به آب
ماه را دیده و با ماه تو رو در رو کرد
ساحل آبی آرام ...چه می دانستی ؟
آنچه طوفان تو با قایق و با پارو کرد
قاصد بوسه ی تو دیر رسید اما آن
نوشداروی لبت کار دو صد دارو کرد !!!
ZibaMatn.IR