پدر بزرگم میگفت افسوس بر جوون های این زمونه من وقتی با مادر بزرگت دوس شدم یه بار توی کوچه افتادم زمین جلوی اون همه آدم داد زد وای خاک به سرم حاج آقام افتاد همه خندیدن بهمون و ما با ناراحتی از اونجا رفتیم چون معنی عشقو نمیدونستن ولی الان زمونه طوری شده ک به یکی میگن حاج عاقا به یکی میگن عشقم به یکی میگن نفسم و ...... خدا بیامرز حرفای جالبی میزد
ZibaMatn.IR