آغوش امن تو آغازین سخن امنیت
ای اولین خاطره ات در ذهنم، آغوشت!
وقتی از هق هق گریه ی یک ترس در بغلت دل می زدم، یادت هست؟ دو ساله بودم... جام بلورین پر از آب حیات!
امتداد زندگی یک گل چیده... پدرم! اولین روز پدر بعد از آسمانی شدنت،
بر تو مبارک!
هدیه ای در خورت ندارم
دستان من خالی تر از آن است... قلبم را بگیر و قلمم را
ZibaMatn.IR