وقتے تابستون با اون همه گرما تموم میشه و پاییز از راه میرسه اوایل چون هنوز یکم از ته مونده هاے گرماے تابستون مونده ، بازم میشه لباس خنک پوشید...
میشه نوشیدنیاے خنک خورد...
هنوز درختا برگ دارن ، هنوز نفس میکشن...
اما هرچے بیشتر میگذره میفهمے دیگه نمیشه لباس خنک پوشید...
دیگه نمیشه با نوشیدنیاے خنک سر کرد...
تو هرچقدرم بستنے دوست داشته باشے منطقے نیست که تو هواے سرد بستنے بخورے ،هوم؟
آخراے پاییز حتے درختا هم از نفس میفتن...
اونا میدونن باید بمیرن تا دوباره زنده شن...!
باید منتظر بهار بمونن...
میبینے؟
شروع شدن و تموم شدن خیلے از رابطه هاے امروزے درست مثل رفتن تابستون و اومدن پاییزه...
کم کم همونقدر سرد میشه...
با این که اولاش مثل گرماے تیر داغه ، اما هرچے میرے جلو میبینے داره سرد میشه...
وقتے رابطه تون به ماه آذر میرسه اونقدر سرد میشه که ادامه دادن بهش غیرمنطقیه...
غیرمنطقے تر از خوردن بستنے تو هواے سرد.......!
اصلا شاید واسه همین تغییر آب و هواست که همه رفتناشون رو میذارن واسه پاییز...
کاش هیچوقت تابستون تموم نمیشد...
کاش درختا تو پاییز محکوم به مرگ نبودن.........
#علیرضانژادصالحی
ZibaMatn.IR