"ولی اون یه چیز دیگه بود" یکی از حسرت بارترین جملات دنیاست.
از "یه چیز دیگه" که تفاوت را نشان می دهد، تا "بود" که یعنی حالا نیست و تبدیل شده به یک ماضی پردریغ و حتی همان "ولی" اول جمله که می خواهد بگوید آره، بقیه هم هستند، بقیه هم بعله؛ "ولی" او یک چیز دیگر بود. ..
اکثر کسانی که چند تایی رابطه تجربه کرده باشند یک "ولی اون یه چیز دیگه بود" دارند.
آدم ایده الی که یک زمان بوده و حالا نیست، یک عزیز از دست رفته که هنوز یک جایی هست؛ زندگی می کند، نفس می کشد؛ "ولی" دیگر مال من نیست.
شخصیت آرمانی ای که وقت رابطه، وقتی که هنوز بود، معلوم نبود که چقدر آرمانی است.
این جور آدم ها دور که می شوند، کمرنگ که می شوند، جایشان را به دیگرانی که "یه چیز دیگه" نیستند می دهند تازه کشف می شوند.
تجربه های شکستِ بعد از این جور آدم ها، تازه عیار و ارزش آنها را نشان می دهد. اینها طلاهایی هستند که در مقایسه با مطلا ها ارزش پیدا می کنند...
این جور آدم ها را نمی شود رها کرد به این بهانه که "می رم دورهامو می زنم، برمیگردم!"... این جور آدمها بروی، برگردی؛ رفته اند. رفته اند و پشت سرشان غباری از حسرت به جا گذاشته اند.
ZibaMatn.IR