در منظره هاچهره ی ﻧﯿﮑﻮﯼ توﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
ﻫﺮجاﻧﮕﺮﻡ ﺟﻠﻮﻩ ﺍﯼ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
با آن که برون از در ِ میخانه نیایی
در مشرق ساغر خم ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
آلوچه ی لبهای تو از جنس تمشک است
از پنجره ها سرخی آلوی تو پیداست
از بس که زدی شانه به موهای کمندت
تا زیر کمر شُر شُر ِگیسوی تو پیداست
از زلف تو ای دخترِ گل واژه بریزد
ﺍﺑﯿﺎﺕ ﻏﺰﻝ ﺑﺮ ﺷﮑﻦ ﻣﻮﯼ ﺗﻮ ﭘﯿﺪﺍﺳﺖ
شاعر سر شب تا سحر از مهر تو گوید
درشعر و غزل ورد ثناگوی تو پیداست
بانو عسلم دکمه نکن پیرهنت را
آغاز بهار از تن خوش بوی توپیداست
ZibaMatn.IR