در قبال آدمهایی که دوستتان دارند کمی احساس مسئولیت کنید...
آدم عاشق مثل یک برگ می ماند،هرقدر هم که خشک شود بازهم تا وقتی که هنوز از درخت جدا نشده هیچ رهگذری جرات خرد کردنش را نخواهد داشت...
برگ ها اوایل پاییز که از درختشان جدا می شوند تا مدتی همان نزدیکی های درخت پرسه می زنند،اما با گذر زمان ناگزیر از بی تفاوتی و سکوت سرد درخت دست های خود را در دست باد میگذارند و به سمت مقصدی رو به نهایتی مجهول حرکت می کنند...
نهایتی که شاید شکستن زیر گام های کسی باشد که از شنیدن صدای شکستنشان لذت میبرد...
و یا شاید گم شدن لای دفتر خاطرات دخترک عاشقی،که دیگر هیچوقت دل مرور خاطرات گذشته اش را نداشته باشد...
و چقدر میشود بغض کرد،اگر فقط یک لحظه به این فکر کنیم که ما آدمها وقت تنهاشدنمان چه شباهت غریبی به برگ های پاییزی پیدا می کنیم...
لااقل پاییز را کمی بیشتر مراقب آدمهای دلبسته ی تان باشید...
پاییز فصلی نیست که آدم عاشق را به حال خودش رها کنید...
ZibaMatn.IR