خسته ام مثل عقابی که پیر شده
یا پرنده ی زخمی از پرواز تیر شده
ابر باران عشق از تن ام گذر نکرد
باد پیمان شکسته نصیبم کویر شده
تا آخرین نفس منتظر است آهو بیا
وقتی به چنگ تیز پلنگی اسیر شده
رودی کشته بدون جنگ با آبشار شده
در عین سر بلندی خود سر به زیر شده
بازیچه در قمار زندگی با تاس عشق
عاشقی با حکم خود گوشه گیر شده
مردی که دل به وسعت رویا سپرده
با تزویری به نام حقیقت حقیر شده
ماهی نمیر دریای تو در راه است
دریا کجاست ؟ تنگی بیار که دیر شده
ZibaMatn.IR