خیابان نفس نفس می زد باران نز...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
4 امتیاز از 1 رای

خیابان نفس نفس می زد، باران نزدیک که می شد از حرارت نفس ها بخار می شد.
از آسمان صدای گریه اش می آمد .
میگفت جان پدر نشد آنطور که میخواهم از تو مواظبت کنم
اما تو قول بده مرا نزد الله رو سفید کنی

ZibaMatn.IR
بی پدرومادر
ارسال شده توسط
عکس نوشته خیابان نفس نفس می زد باران نز
دانلود عکس نوشته

عکس نوشته خیابان نفس نفس می زد باران نز...

ارسال متن