*یادته اون روزو ک زنگ زدم
حالم خیلی بد بود..
بهت گفتم میخام بمیرم:)
دعوام کردی گفتی
چی میگی تو دیوونه تو نباشی من دل خوش کنم ب چی؟!.
یادته دلداریم دادی که
این روزامون تموم میشن
برمیگردی پیشم!
گفتی ک ناراحت نباشم
از این حرفا نزنم
همه چی درست میشه:)
واقعا خداروشکر ک دوریمون تموم شد.
چقدر سخت بود
چقدر من توی اون سه ماه بغض کردم
گریه کردم...
دلتنگت شدم و نتونستم حرفی بزنم:)
چقدر واقعا میفهمم ک
تو
وجودت:)
صدات :)
قلبت :)
نگاهت:)
بودنت:)
برای من لازمه...!
انگار ی بیمارم ک دواشی..
انگار ی پرندم ک مادرشی...
انگار ی سفرم که بلیطشی...
انگار ی مسیرم ک هدفشی...
انگار ی ادمم ک نفسشی..
انگار ی شبم ک ماهشی..
انگار ی حوضم ک ماهیشی...
انگار ی نقاشی ام ک مدادشی...
انگار ی قفسم ک امیدشی...
انگار ی روزم ک خورشیدشی...
انگار ی عشقم ک باعثشی:)
انگار ی حسم ک ب وجود اورندشی:)!
دیگ نمیدونم ب چی تشبیهت کنم..
کلمه کم میارم وقتی میخام ازت بگم
وقتی میخام ازت بنویسم:)
اصلا تو ی معجزه ای...
ی معجزه ک ب موقع اتفاق افتاد و نجاتم داد
شاید از مرگ..
شاید از زندگی پر درد :)...
شاید از هر چی ..
اونش مهم نیست
اینش مهمه ک دلیل تموم خوبیای دنیای من تویی و بس:)\
ZibaMatn.IR