عشق احساس قشنگی ست که تاوان دارد
خنده و گریه و اندوه فراوان دارد
زندگی درنظرش مردن تدریجی نیست
ان که این شور ؛ میان دل بی جان دارد
هرکسی زهر جدایی بچشد از خم عشق
عشق برزخم دلش ؛ قدرت درمان دارد
و چه دور است ز نیرنگ و ریا باورکن
عشق با مهر و محبت سر پیمان دارد
روزگاری که دگر وفق مراد ما نیست
عشق در سر ؛ گذر بی خبر از جان دارد
وقت دلتنگی پاییز قدم باید زد
عشق گاهی هوس کوچه ابان دارد
شهرزادشیرازی
کتاب چه دلتنگم
ZibaMatn.IR