دلم کمی بچه بودن می خواهد ...
ساده ، بی آلایش، تنها دردش عروسکهاش باشه
تل رنگی روی موهاش ،
تنها غصه و تنها غمش، تعداد کم عروسکهاش باشه
❤ دلم کمی بچه بودن می خواهد ...
با دل کوچک و زود رنج اش، تنها غم دنیاش نداشتن بستنی قیفی باشه
قهر کردنش ثانیه ای طول بکشه... فکر کنه خیلی وقته قهره ، باید بره آشتی کنه
❤ دلم کمی بچه بودن می خواهد ...
که دنیای دوست داشتنش به تعداد انگشت دستش باشه بی ریا، بی آلایش
انداره ی دنیاش به بزرگی بغل پدر و مادرش باشه
❤ دلم کمی بچه بودن می خواهد ...
شیرین ترین و لذت بخش شیرینی دنیا چایی شیرین صبحانه اش باشه
صدای جیرنگ جیرنگ النگوهای دستش گوش نوازترین سمفونی عمرش باشه
❤ دلم کمی بچه بودن می خواهد ...
از سه ماه قبل عید، لباسهای عیدش را هر روز با ذوق و شوق بپوشه ودر خانه قدم بزنه به عشق رسیدن عید ...
یکی یکی روزها را قلم بزنه تا چوب خط ماهها پر شود و سال به اتمام رسد
تا مقابل چشم مهمان خانه، شوی لباسش را برگزار کنه
❤ دلم کمی بچه بودن می خواهد ...
تا چهارشنبه سوری های قبل از عید روشن ترین شب عمرش باشه
صدای سوختن هیزم های توی آتش، لذت بخش ترین صدا باشه
با شراره های آتش چشمان پاک و معصومش جلا بگیرد و برق زند
❤دلم کمی بچه بودن میخواهد ...
ساناز ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR