نامه ای به خودم
اگر روزی خواستی درونت را کمی پاکسازی کنی و خاطرات پیش پا افتاده را دور بریزی اول سری به وجدانت بزن و سلام مرا به برسان!
شاید خواست کمی از عقلت گله و شکایت کند. مگر غیر از این است؟
بگوید مدتهاست دارم داد می زنم اما امروز فهمیدم؛ گلویم پر از بغض و خون است...
اما وقتی سلامم را رساندی، حتما از او بپرس چطور اجازه داد خفه اش کنی؟
بپرس چرا هرشب به راحتی توانستی کمی از خودت را بجای غذا برای آدم ها ببری و از آ ن ها در دهایشان را بگیری بی آنکه خودشان بفهمند؟
و در آخر از وجدان عزیزت بپرس تا کی اجازه می دهد آرام باشی و پر از جاذبه ای که فقط درد ها را به سویت هدایت می کند؟
ZibaMatn.IR