زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

‍ ⁠ من بیشتر دوست داشتم دراز بکشم و فکر کنم. همه اش فکر می کردم. همه اش خوابهایی می دیدم عجیب و غریب. نمی ارزد بگویم چه خوابهایی! من آن همه وقت همه اش از خودم می پرسیدم چرا آنقدر احمقم. اگر دیگران نفهم هستند و من یقین می دانم که نفهمند، پس چرا خودم نمی خواهم عاقلتر شوم. بعد دانستم که اگر منتظر شوم تا همه عاقل شوند، خیلی وقت لازم است. بعد دانستم که چنین چیزی هرگز نخواهد شد. مردم تغییر نخواهند کرد و کسی آنها را تغییر نخواهد داد و نمی ارزد انسان سعیِ بیهوده کند! بله همین طور است. این قانون آنهاست.

من اکنون می دانم کسی که عقلا و روحا محکم و قوی باشد، آن کس بر آنها مسلط خواهد بود. کسی که جسارت زیاد داشته باشد، آن کس در نظر آنان حق خواهد داشت. آن کس که امور مهم را نادیده بگیرد و بر آنها تف بیاندازد، او قانونگذار آنهاست. کسی که بیشتر از همه جرات کند، او بیش از هر کس دیگری حق دارد! تا بحال چنین بوده و بعدها هم چنین خواهد بود! باید کور بود که این ها را ندید…

جنایت و مکافات
فئودور داستایوفسکی
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن