زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

خسته بودم خیلی خسته...
دوست داشتم در کوچه ها قدم بزنم، زیر درخت های زرد شده. دوست داشتم حرف بزنم حتی با خودم؛ اما من مرده بودم!
مدت هاست که زیر انبوهی از غم و درد دفن شده بودم! و مدت هاست که به دنبال جنازه ام میگردم.
هرچه میگردم انگار فقط به دور خود چرخیده ام!
دلم میخواست وقتی جنازه ام را پیدا کردم، او را آرام در آغوش بگیرم و زیر گوشش نجوا کنم:
- شاید تو را گم کرده باشم، شاید به تو بی توجه بوده باشم؛ اما من همیشه دوستت داشتم و دارم. اکنون آرام تر بخواب...

نازنین رامی نیا
ZibaMatn.IR

nazanin.raminiya ارسال شده توسط
nazanin.raminiya


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن