در کنج دلم عشق کسی خانه نداردکس تاب نگهداری من دیوانه ندارد..
دل پیش هرکه نهادم باز آرَد پس کس تاب و توان نگهداری من دیوانه ندارد.!
گویند مجنون حیران گشته ام اما کس نداندسوی بند بند دلم با تو ب خاطره نشسته ام.!!!
هرشب سوی هر کوچه میروم انگار با تمام خاطره هایمان باتو عهد بسته ام .
سوی هر رهگذر سراغتورا گرفته ام امابهر این
دیوانگی ام چه بسیار خسته ام.
حال ببین چگونه دیوانه گشته ام که خریداری ندارم .....!
کس غیر تو جای براین خانه ویرانه ندارم ای لعنت بر این دیوانگی که سوی هر کسی کاشانه ندارد ...
از سرا تا به میخانه میروم هرشب پی خاطرتمان کیست ?که بفهمد دیوانگی هم عالمی دارد ....!
Sogol
ZibaMatn.IR