باید از خواب و خیالت کمی آسوده شوم
غرق این زندگی خاکی و آلوده شوم
آنقدر جامه دوری به تن آراسته ای
حال باید به لباس غمم آموده شوم
من که دانم که دگر وصل تو حاصل نشود
وقت آن است که از هِجر تو فرسوده شوم
روز ها فکر من این است و همه شب سخنم
باید از خواب و خیالت کمی آسوده شوم
ZibaMatn.IR