متن هجر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات هجر
درکم کن و، ترکم نکن؛ یار؛
تر کم نشد چشمم برایت!
بنگر چه سان با جان نشسته،
سرتاسرِ حسّم به پایت!
قلب من دیگر به لب هایت ندارد اشتیاق
تا به کی در زیر تیغت جان سپارم با فراق
گر چه از هجران تو جان در تنم پر می زند
مثل جای خالی عکست به دیوار اتاق
در دلم دارم هزاران آرزو هر شب که باز
یاد من از خاطرت افتد...

مشق عشق در دل نویسم نوش هجر در کام تلخ
زهر خندی بر لب و داغی به سینه از غمش
فیروزه سمیعی
باید از خواب و خیالت کمی آسوده شوم
غرق این زندگی خاکی و آلوده شوم
آنقدر جامه دوری به تن آراسته ای
حال باید به لباس غمم آموده شوم
من که دانم که دگر وصل تو حاصل نشود
وقت آن است که از هِجر تو فرسوده شوم
روز ها فکر...
عاقلی بودم که عشق آمد امانم را گرفت
بندبند جسم و جان و استخوانم را گرفت
لال گشتم تا که عشق آمد به ایوان دلم
در ازای این محبت او زبانم را گرفت
با اشاره من بدو گفتم که خوشحالم ولی!!
او بحالم گریه کرد، شوق نهانم را گرفت
کور...