زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

درود
یاد پریشان من و خاطر لرزان تو بر دست های حنا بسته ات خشک شده. روزی اگر بپوسد، نه دهان شبنمی است که مرا بمکد و نه خاک بیابانی که لب وا کند. نه چشمی است که نگاهم را بجود و نه مرثیه ای که بر خاکم بوی گریه های تر بدهد!

نرم تر از سینه ی گنجشک های تازه پر گشوده، زیر ستون مرمرین دست های تو جان می دهم برای روز مبادا!

می خواستم هنوز دوستت بدارم و شب ها از نیش ستارگان به تو پناه برم! امّا آنقدر پیرم کردی که شام کهولت را در الفاظ دوستت دارم های خشک شده در گلو فرو بردم!

بوی بال پروانه ها گرد چراغ، غمناک و گسترده یاد مرا به شامه ات می رساند.
دیگر دیر شده است!
من،
در ژرفای آیینه های شکسته، مدفون شده ام.
ZibaMatn.IR

چینش آجری ارسال شده توسط
چینش آجری


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن