زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

نمیدونم خاطرات خیلی عجیبه یا نم بارون یا صبح زودی که نسیم خنک بیاد !
تو همچین هوایی من یه مسافرم
یه دانشجو که صبح زود راه افتاده سمت رشت و از پنجره به درختا و دریا نگاه می کنه و در حالی که از پنجره باد خنک میاد به یه آهنگ ملایم گوش میده
یه دختر بچه ۱۴ سالم که نشسته دور میدون نقش جهان ساندویچ میخوره
یه دانش آموز ۱۲ ساله که داره با بچه های مدرسه میره اردو و یه عالمه خوراکی با خودش برده
یه بچه ی۷ ساله تو حرم تو مشهد  یا شاید بازار اطرافش
یه کوچولوی ۳ ساله که نشسته رو ایوون خونه کوه و منتظره تخم مرغ آب پز صبحونش حاضر شه
این هوا انقدر خوبه که فکر میکنم خدا تو همچین هوایی تصمیم گرفت ما رو به وجود بیاره
ستوده

صبح ۲ تیر ۱۴۰۲ رشت ویو از پنجره ی خوابگاه دخترانه اتقیا
ZibaMatn.IR

ستوده فلاح ارسال شده توسط
ستوده فلاح


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن