می دانم که دیگر دیدن تو ممکن نیست!!
می فهم که این تقدیر روزگار من بود که تو نداشتم باشم
هنگام وداع با قبر تو لبخند میزنم و با تو خداحافظی می کنم با زخم کهنه ای که بر دلم نشسته است
محبوب آسمانی من، نگرانم نباش
من خوبم فقط در اینجا بغضی دارم و سوزشی در گلویم هست و آه حسرتی از دل
آری هنوز بعد تو زنده ام و بی تو نفس میکشم، خودم را نگه داشتم
ولی چیزی درونم ویران است💔
ZibaMatn.IR