100 متن کوتاه صائب تبریزی ۱۴۰۳ جدید 2025
کپشن صائب تبریزی برای اینستاگرام و بیو واتساپ
هر رهگذری محرم اسرار نگردد
صحرای نمک زار ، چمن زار نگردد
هرجاکه رسیدی رفاقت مکن ای دوست
هر بی سروپا ، یار وفادار نگردد
لینک متن
بشارت می دهد هر دم عصای پیر در دستم
که مرگ اینجاست یا اینجاست یا اینجاست یا اینجا؟
لینک متن
شیشه نزدیک تر از سنگ ندارد خویشی!
هر شکستی که به هرکس برسد
از خویش است!
لینک متن
ابر اگر از قبله آید، تند باران میشود
شاه اگر دزدی نماید، مُلک ویران میشود
لینک متن
من نه آنم که به تیغ از تو بگردانم روی
امتحان کن به دو صد زخم مرا بسم الله...!
لینک متن
غم به گردِ من نمی گردد زِ بی غمخوارگی...
لینک متن
بس که بد میگذرد زندگی اهل جهان
مردم از عمر چو سالی گذرد عید کنند
لینک متن
بی مگس هرگز نماند عنکبوت
رزق را روزی رسان پر می دهد
لینک متن
در آی از دَرَم ای صبح آرزومندان
که سوخت شمع من از انتظارِ خندهى تو
لینک متن
اینقدر کز تو دلی چند بود شاد، بس است
زندگانی به مراد همه کس نتوان کرد
لینک متن
به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام
دل تو را می طلبد دیده تو را می جوید
لینک متن
خودنمایی نکند هر که کمالی دارد
لینک متن
که تازیانه شوق است هر پیام از تو
لینک متن
نیست بوی آشنا را تاب غربت بیش ازین
از نسیم صبح بوی یار می باید کشید...
لینک متن
آن نخل ناخلف که تبر شد ز ما نبود!
ما را زمانه گر شکند ساز می شویم
لینک متن
ما یار ندیده تب معشوق کشیدیم...
لینک متن
خنده می بینی ولی ؛ از گریه ی دل غافلی
خانه ی ما؛ از درون ابر است و بیرون آفتاب
لینک متن
میترسم از آن چشم سیه مست که آخر
از ره ببرد صائب سجاده نشین را
لینک متن
غافِل ڪُند
از کوتهی عُمر شڪایَت
شب در نظر مردُم بیدار، بُلندَست
لینک متن
نَماند از سرد مهریهای دوران، در جگر آهم
درختی را که سرما سوخت، دودش برنمیآید
لینک متن
دارد همه چیز
آنکه تو را داشته باشد
لینک متن
سیری ز دیدن تو ندارد نگاه من...
چون قحط دیده ای که به نعمت رسیده است!
لینک متن
مرا زین پای بی فرمان، چه ها بر سر نمی آید...
لینک متن
دردسر بسیار دارد پاس دلها داشتن...
لینک متن
سرو آزادیم، ما را حاجت پیوند نیست
هرکه از ما بگذرد چون آب، ممنونیم ما
لینک متن
کند معشوق را بی دست و پا، بیتابی عاشق
بلرزد شمع بر خود، چون ز جا پروانه برخیزد
لینک متن
عشق ما را پی کاری به جهان آورده است
ادب این است که مشغول تماشا نشویم....
لینک متن
مخور صائب،فریب زهد از عمامه ی زاهد
که در گنبد ز بی مغزی،صدا بسیار میپیچد!
لینک متن
جان چه میدانست از دنیا چه ها خواهد کشید..؟!
لینک متن
گر بدانی
شوق دیدارت چه با دل می کند...️
لینک متن
پای شکسته گرچه به جایی نمیرسد؛
آه شکستگان به اثر زود می رسد ....
لینک متن
نیست کبر و سرکشی در طینتِ روشندلان
پرتو خورشید پیشِ خاص و عام افتد به خاک!
لینک متن
تار و پود موج این دریا به هم پیوسته است
می زند بر هم جهان را، هر که یک دل بشکند!
لینک متن
بختم اگر تلافیِ شب های غم کند
یک روزِ خوش به مردم عالم نمی رسد !
لینک متن
هر کجا تدبیر می چیند بساطِ مصلحت
از کمین، بازیچۀ تقدیر می آید برون
لینک متن
از تماشای تو چون خلق نیارند ایمان؟
کافرست آن که تو را بیند و بی دین نشود
لینک متن
تو به صد آینه از دیدن خود، سیر نه ای!
من به یک چشم ز دیدار تو، چون سیر شوم؟
لینک متن
از می، خمارِ آن لب میگون ز دل نرفت
داغ شراب را نتواند شراب شست
لینک متن
ما در چه شٖماریم؟ که خورشید جهانتاب
گردن به تماشای تو از صبح کشیده ست!
لینک متن
سیری زِ دیدن تو ندارد نگاه من
چون قحط دیده ای که به نعمت رسیده است
لینک متن
آنقدر باش که خالی کنم از گریه دلی..
لینک متن
ندارد مزرع ما حاصلی غیر از تهیدستی...
لینک متن
بشکند دستی که دست مردم افتاده بست
لینک متن
.
تویى به جاى همه
هیچکس
به جاى تو نیست!
️️️
لینک متن
قامتی تشنه ی آغوش کشیدن داری...
لینک متن
موی ژولیده بود بالش پر مجنون را...
لینک متن
صائب تبریزی :
مرا ز یاد تو برد
و تو را ز دیده ی من
زمانه بیشتر از این ستم
چه خواهد کرد؟
لینک متن
خوشتر ز تماشای خیابان بهشت است
هر جلوه ای از قامت رعنای تو ما را...
لینک متن
بی محبت مگذران عمر عزیز خویش را
در بهاران عندلیب و در خزان پروانه باش
لینک متن
تویی به جای همه، هیچ کس به جای تو نیست
لینک متن
راهی به خلوت دل جانانم آرزوست
لینک متن
زمین پاک درین روزگار اکسیرست
لینک متن
اثر ظلم محال است به ظالم نرسد
ناله پیش از هدف از پشت کمان می خیزد
لینک متن
لب خاموش نمودار دل پر سخن است
لینک متن
من گرفتم که قمار از همه عالم بردی
دست آخر همه را باخته می باید رفت
لینک متن
بر دوستان رفته چه افسوس می خوریم؟
با خود اگر قرار اقامت نداده ایم
لینک متن
نیست جز عشق تمنای دگر مجنون را...
لینک متن
گرچه او هرگز نمی گیرد ز حال ما خبر
درد او هر شب خبر گیرد ز سر تا پای ما
لینک متن
بوی زلف او
حواسم را
پریشان کرد
و رفت........
لینک متن
گر چه او هرگز نمیگیرد ز حال ما خبر
درد او هر شب خبر گیرد زِ سر تا پای ما
لینک متن
بی ساقی و شراب غم از دل نمیرود...
لینک متن
انصاف نیست آیه ی رحمت شود عذاب
چینی که حق زلف بُود بر جبین مزن
لینک متن
به هیچ حیله به آغوش در نمی آیی
مگر ترا زنسیم بهار ساخته اند؟
لینک متن
گوارا می کند وضعِ جهان را بی خبر بودن ...
لینک متن
چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو
لینک متن
کم نشد از گریه اندوهی که در دل داشتم
پاک نتوان کرد با دامان تر آیینه را
لینک متن
ناله اگر که برکشم خانه خراب میشوی
خانه خراب گشته ام بس که سکوت کرده ام
لینک متن
سفر تو کردی و من
در وطن غریب شدم...!
لینک متن
گوشه ی چشم تو از مُلک
جهان ما را بس ..️
لینک متن
پای شکسته گر چه به جایی نمیرسد
آه شکستگان به اثر زود میرسد ...
لینک متن
ای زلف یار این همه گردنکشی چرا
آخر تو هم فتاده و ما هم فتاده ایم
لینک متن
به همین داغ بسوزی که مرا سوخته ای...
لینک متن
از شکست آرزو هر لحظه دل را ماتمی است..
لینک متن
تا تو را از دور دیدم
رفت عقل و هوش من...
️️️
لینک متن
یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند درین عهد خریدار ندارد
لینک متن
هر سیه چشمی چو آهو کِی کند ما را شکار ؟
چشم لیلی دیده ما را ، غرورِ دیگرست ...
لینک متن
از خال او پناه به زلفش گرفته ایم
تن در بلا ز بیم بلا داده ایم ما
لینک متن
ما از تو جداییم به صورت ، نه به معنی
چون فاصله ی بیت بود فاصله ی ما
لینک متن
.
تویی به جای همه،
هیچ کس به جای تو نیست...
لینک متن
از انتظار ، دیدهی یعقوب شد سفید
هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد
لینک متن
ناله ی مظلوم در آهن سرایت می کند
زین سبب در خانه ی زنجیر دایم شیون است
لینک متن
ندهد فرصت گفتار به محتاج ، کریم
گوش این طایفه آواز گدا نشنیده است...
لینک متن
از برای امتحان چندی مرا دیوانه کن
گر به از مجنون نبودم، باز عاقل کن مرا
لینک متن
صنوبر با تهیدستی به دست آورد صد دل را
تو بی پروا برون از عهدهٔ یک دل نمی آیی
لینک متن
گرچه محتاج معلّم نیست آن بیدادگر
فتنه با چندین زبان آموزگارِ چشمِ توست.
لینک متن
آرزو چند به هر سوی کشاند ما را...
لینک متن
00:00♥️ 1401/12/19 به وقت عاشقی...
دزدی بوسه عجب دزدی پُر مَنفعتی ست
که اگر باز ستانند ، دو چندان گَردد :)
👤صائب تبریزی
ارسال شده توسط محبوب من
لینک متن
حیرت هرکس درین عالم به قدر بینش است
هرکه بیناتر درین هنگامه، حیران بیشتر
لینک متن