پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
_الو؟_جانم!_کجایی؟ دیر کردی یا نمی آیی؟_رسیدم،واحد چندم؟_بیا! بالای بالاییرسیدم خسته روی مبل... :"کولر را بزن لطفا!"جلوی بادِ کولر موی تو زد سر به رسواییسپس عطر تنت پیچید، من را هم هوا برداشتکه در تنهاییت امشب کنم آغوش پیماییدلم از استرس مثل سماور داغ می جوشیدتو هم می ریختی در استکان بخت من چایی(زیادی خسته ای، رنگت پریده، استراحت کنالهی که بمیرم من!، بفرما چای آقایی!)نشستی رو به رویم، عشق از چشم تو جا...
خوشا بر منی که آقاییم تو باشی...
پسر باس یهویی عشقشو بغل کنه. . .و بگه خانومی؟عروسک من؟نفس من؟ خانومشم بگه آقایی من. . . اقاشم بگه:دیوونتم دیوونه ی مننیم وجبی خودمی. . ....
خانومی میری بیرون،مواظب خودت باش…_چشم آقایی…وایسا بینم دخترجون ، انگار جدی گرفتیاتنهایی کجا..؟ ها ..!میفهمی من مردتم،مرد یعنی غیرت…پس خودم میبرمت…دستمم محکم بگیرتا همه بدونن صاحب داریوالا…...
آقایی. ..بخندمن عاشق اون خنده هاتم...
یه آقایی دارمکه زندگیمه …نباشه منم نیستم...
آقایی من زندگی منه...عاشق خانومی گفتناشمعاشق وقتی ام که عصبی میشم نازمو میکشهعاشق اون چشماشمکه همه ی دنیای منه...زندگیمه ...نفسمه...بودنش برام همه چیزه/ تسکین قلب نا آروممهدوستت دارم آقای جونم......
+آقایی؟-هوم+آقاییی؟- بله+آقایییی؟-جوونم خانومم+هیچی خواستم همینو بشنوم...