پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو که در وسطِ دنیا نایستاده ای و حوادثِ دنیا که فقط به خاطرِ تو روی نمی دهد... تو تنهایی. تو تنهایی و آرزویت آتش گرفته است......
وقتی که روح تلخ می شود تلخ می ماند . کاری نمی توانی کردو تلخی انگ است . داغ است و مهر و نشانه است. می ماند . می شود هویت انسان.مانند رنگ چشم . هر رنگ چشم دنیا را رنگی نمی کند. ولی تلخی ... تلخی . تصویر های تلخ می سازد.تلخی تصویر واقعیت است . -ابراهیم گلستان-مد و مه...
ابراهیم گلستان:مثل سوزن گرامافون نباید روی شیارهای صفحه افتاد، که اگر افتادی فقط همان صداهایی که در شیار ضبط است در خواهی آورد......
فقط هوش کافی نیست. از هوش باید شعور بیاید. شعور با تمرین و تربیتِ فکر می آید.حتی در پدرسوخته بودن هم، برای دزدی هم محتاج هوش و فکر و شعوری. فکر را ول نکن که اگر کردی، ول معطلی دیگر. نگاه کن... ببین... بدان... بسنج... بخوان. .. اما هر چه را که میخوانی قبول نکن یک هو. بسنج ... یادگرفتن نه یعنی ازبر کردن، نه یعنی قبول کردن. گاهی یاد گرفتن، یعنی قبول نکردن.ابراهیم گلستانصندوقی در سرداب خانه قدیمی ما...
ابراهیم گلستان:اصل کار و شرط اول کار، فهمیدن خود آدم است و دروغ نگفتنِ آدم به خودش. سکوتگاهی نوعی دروغ می گردد....
این مضحک نیست که خوشبختی آدم در این باشد،که آدم اسم خودش را روی تنه درختها بکند؟آیا این آدم خیلی خودخواه نیست و آن آدمهای دیگر، آدمهای شریف تر و نجیب تری نیستند،که می گذارند بپوسند بی آنکه در یک تار مو، حتی یک تارمو،باقی مانده باشند...فروغ_فرخزادقسمتی از نامههای فروغ فرخزاد به ابراهیم گلستان دهه۱۳۴۰...
نمیدانم چرا تحمل جمعیت را ندارم...تحمل زندگی فامیلی را ندارم...من آنقدر به تنهایی خود عادت کرده ام که در هر حالت دیگری خودم را بلافاصله تحت فشار و مظلوم حس میکنم..تا دور هستم دلم میخواهد نزدیک باشم و نزدیک که میشوم میبینم که اصلا استعدادش را ندارم...!از لابهلای نامههای فروغ به ابراهیم گلستان...