متن عادت
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات عادت
بی تو
بی زندگی
در دریای عادت شنا می کنم
در خیالِ وصالت، پرواز!
من آن ماهی
که می خواست پرنده باشد...
«آرمان پرناک»
آن قدر به دنبالت راه رفته ام که
جاده ها هم عادت کرده اند
ای عاشقان عادت ها ، بیایید برای یکبار ، فقط یکبار به ترک عادت ها عادت کنیم .
من در دهانت زندگی کردم
روی زبانت زندگی کردم
تو زیر دندان رقیب و من
با استخوانت زندگی کردم
۸ را نیازار این که رسمش نیست
دل را نرنجان اینکه راهش نیست
قصد یورش داری به قلبی که
جز تو سِپَر توی سپاهش نیست
اینقدر بد کن آخر بازی
تا...
کفش هایش را دَمِ در گذاشت،
یکی عقب
یکی جلو
همیشه عادت داشت؛
پاهایش را در کفش ها، جا بگذارد!
شیما رحمانی
عبادت می کنی بگذر زعادت
نگردد جمع عادت با عبادت
بودنت را دوست ندارم
اما نبودنت ، عذابم میدهد
من
عاشقت نیستم
به تو
عادت کرده ام
درون هر انسانی قاضی سختگیری نشسته که اورا به حبس ابد محکوم کرده
درون هر انسانی زندانبانی ایستاده
درون هر انسانی زندانی است با درهای همیشه باز
و ترسی که به قدمهایش فرصت حرکت نمی دهد
ترس ها اجازه تغییر نمی دهند
ترس ها را عادات ساخته اند
و عادات...
چه تلخ است علاقه ای که عادت شود...
عادتی که باور شود...
باوری که خاطر شود...
و خاطره ای که درد شود...