چهارشنبه , ۷ آذر ۱۴۰۳
بی عشق سر مکن،که دلت پیر می شود …...
حوصله سکوتاگر سر رفت!چاره دگر فریاد است...
سهم من از چَشمانت""تنها غرق شدن بود...
کنار منیو تمام جهان سوی دیگر...
.خدایا...این درد جهانی شده رادوربریز!...
آرزو به دلم ماند!یک روز با تو زندگی کنم......
قافیه اول تا آخرچشم های تو...
به ولله که جانانم تویی تو...️...
مهمتراز لبخند ،چشم خند است......
شبیه ی اسبانِ وحشی بود/ با بوسه ای/ رام شد!...
تو سیاه چاله ی گونه تدل من حبس شد...
جز روزگار منهمه چیز را سفید کرده برف...
تو همونی هستی کهجایگزینی برات تو دلم نیس...
شال به کمر/لب را پنهان کرد بهار/چشم و اَبرو سیاه...
تو تک ستاره یِ منظومه ی قلبمی...
عشق یعنیطوری نگاش کنی انگار آدم قحطه...
گلدان قفسی ستکه از یاد گلهامی برد پرواز را...
چه کرده ای تو با دلمکه ناز تو نیاز ماست....
وَز سینه، جدا مشو،که جانی.....
چشم را خیره کند پرتو زیبایی تو...
خوب بودن مثه فقیر بودنه هیچ کس آدم حسابت نمیکنه...
دمنوشِ هر لحظه امفنجان-فنجان یادِ تو...
پایان تلخغصه های قصه مادرفرشته ی مرگ...
هق هق بالشخوابِگونه های بی مادر...
و شاید ما را در پسِاین دوری دیداریست......
من به چشمان خیال انگیزت معتادم...
دریای شور انگیز چشمانت چه زیباست...
زندگی من با طلوع خورشید چشمهای زیبای تو آغاز شدتولدت مبارک، چشمهای مهربان و زیبایت به دور ازچشم بد...
شطرنج شکنجه ای ذهنی است....
با اشتیاق زندگی کن!...
کاش خدا حک بکندمهر مرا در دل تو......
بوس از تو و جان از من بازار چنین خوشتر؟!...
باز سنجاقک عاشق/ لقمه ی باز شد/لیسار در مِه جنگل...
به رنگ رویاهایت گوش بده....
تولدت مبارک بهانه ی خوشبختی من...
جان گفتن های تو ...تمدید نفس های من است عشقم...
رقابت، گناه است....
گیرِ تو بود دلم ، نَخ کِشش کردی فقط...
سفر تو کردی و من در جهان غریب شدم...
جوانی، سن و سال ندارد....
لبخند بزن جانالبخند تو یعنی عشق...
خیلی چیزا بود که بگمدردامو ریختم تو خودم......
هر چی نگات میکنم خسته نمیشم...
باتُو حال خوشمپایان ندارہ...
قلب همیشه بی تجربه است....
انتخاب اول و آخر قلبم تویی...
دوستت دارمفراتر از هر گمانی...
بعد از تو...دست و دلم به عشق نمی رود......
همیشه بخند ... خنده هات دنیارو قشنگ میکنه...
وهمانا چشمانت زندگی را از یادم برد...