پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
در دوری تو ای بت رنگین کمانمهر چند بسوزم به تو در حال گمانمحال شده ام سیر زخود روی به ما کنتا با طربی دل به سرابی بسپارممجنون تو بودن عجبی اوج عقول استمجنون تر از آنم که به تو دل نسپارمآری تو بگو شک بدهند بر من بیماربیماری تو درد و بلا بود به جانمهرگز که بجز تو به کسی فکر نکردمحاشا که به جز تو به کسی دل بسپارمهرکس که بدیدم بگفتست خراب استای قافله ی عشق بسی مست شرابمحوای جهانی و بیا گول بزن باز ساده تر از آنم که به گولت ن...
با سحر دو چشمان تو آرام شدمبی آب و بدون دانه در دام شدمای عشق!شبیه مرد چوپانی کهدر دست تو مثل بره ای رام شدم...
زنیکه شعاع عاشقانه هایش رابا ستاره ها تقسیمکرده است٬به هیچ شکلی رام نخواهد شد ...مگر با بوسه ایدر دل یک شعر عاشقانه......
وحشی اسباناَ مانستیایتِه ماچچی مرا بکفته!مهرداد پیله ورشبیه ی اسبانِ وحشی بود/ با بوسه ای/ رام شد!...
مرغ دل ما راکه به کس رام نگرددآرام تویی!دام تویی!دانه توییتو......
شبیه ی اسبانِ وحشی بود/ با بوسه ای/ رام شد!...
رام بودی آمدی و مار وحشی میرویکاملا عکس هم اند آغاز و پایانت رفیق...