پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
این مه غلیظی که آن سوی آب هابه خانه ات رسیده استتمام اسپندهای تهران بودکه دیروزبرای سلامتی ات دود کردم...
پیش رویم شعله های سرکش استتا سیاوش وار از آن بگذرمرقص من اسپند روی آتش است!...
خفاش های معدوم وقتی غذای لذیذ آدما ها می شودو گورکن های سرخ شده زینت مجالس مهمانی شانو سگ های سفید سفره ی شام عیدشان را تزیین می کندکورنا که سهل است صدتا درد بی درمان خواهند گرفت!کسی گفت چشم خورده اندباید این بار ما برای شان اسپند صادر کنیم!اینا وارثان مغولان هستندکه از چشم آدما ها تپه ها بر پا می کردندباید ماسک های آهنی به دروازه ی شهر ها زدقرار است چینی ها بسته های کرونا را حتی به مریخ صادر کند!جای تعجب نیست وقتی زباله های ر...
همه آمدند و از شخصیت ماه تولدشان دلبری کردند و تمام شد... اما نوبتی هم باشد نوبت ته تغاری های خداوند،اسفندی های عزیز است...چه بگویم برایت از شخصیت های اسفندمهربان،مهربان،مهربان....هر چقدر بگویم مهربان کم استدلشان خیلی نازک استسرِ همین دل نازکی شان خیلی زود رنج هستند و دلشان با کوچکترین حرفی میشکند...اما یک طرف قضیه هم لجبازی شان استخدا آن روز را نیاورد که به قول قدیمی ها روی دنده لج بیفتند،هیچکسی جلو دارشان نمیشودخب حق دارند،ته تغ...
میگذارمَت روى چشمانمو این شهر را با تو قدم میزنممجبورشان میکنمتا براىِ دوست داشتنمان اسپند دود کنند!کور شود چشمِ حسودان…لال شود زبانِ بدخواهان…...