سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
آغوش تو شده ست حدود بهشت من شادم که با تو خورده گره سرنوشت من...
چمدان بستی و از خاطره ها هم رفتی تا بمانم من و تنهایی خاطرخواهی...
برای این که حالم بهترین حال جهان باشد کنار هفت سین تنها تو را من آرزو کرد...
بوسه ای داد سحر، بوسه ی دیگر افطارای خدا این رمضان مست نمیرم خوب ست!!...
کجاست آن شب یلدا که تا سپیده ی صبحشانارهای دل ما کنار هم بنشینند.......