آرزوی من سواری با بالن بود ولی در تنگه سینه بالن بر آرزوھایم سوار است! !! قلب!!
. در فکر پرواز از خیالاتِ پریشانم ِ وابستگی از جان من ویرانه میسازد بالن برای اوج گیری گاه گاھی ھم باید تمام ھستی اش را دور اندازد
تو باشی نباشی من خسته ھستم تو خواھی که بی ما روی چو بالن رھا کردمت پرواز کن تو خواھی که بی من کنار ابر ھا روی؟ چو آتش نباشد، نسوزد، زمین خواھی خورد چنان زیر بالت بسوزم که بالا روی سرت را چو قویی به بالا بگیر و برو...
بالن آرزوھایم را با آتش قلبم رھا کردم آن را دریاب در آسمان دلتنگی پیش از آنکه خاموش شود
قدیما شورت خانوما انقد گنده بود اگه تو هواپیما در حال سقوط بودی میتونستی ب جای بالن ازش استفاده کنی و زنده بمونی الان فوق فوقش بتونی باهاش جای نخ دندون استفاده کرد.
تو زندگی از قانون *بالن* استفاده کن! هر چی که به درد بخور نیست بریز دور تا اوج بگیری...