پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بوکوفسکی :یه لحظه ای توی زندگی هممون پیش میاد که باید انتخاب کنیم که باید فرار کرد یا موند و جنگید....
بوکوفسکی:زمانی که همه به دنبال کور کردن کسانی هستند که خوب می بینند ،ساده ترین راه این است که خودتان را به کوری بزنید خیلی بد است که هم ببینیدو هم کور باشید!...
بوکوفسکی :ترجیح دادم با خود مزخرفم تنها باشم ؛بهتر از بودن با آدم های حقیری است که مدام سر هم کلاه میگذارند...
من باید بوکوفسکی می شدمو یا کارورلاجرم امیر آقایی شدم!غوطه ور میانِ کاغذها و نوشته هایِ بی شمارم.نه شاعری به غایتنه کتابخوانی به تمامی،در این میانه یِ تردید و تناقضشعرهایی مرا سرودو من هم شعرهایی را. با این همه اماراضی امچندان که خود می دانم،و این سیاهه ها که بعضأ می خوانیدشرحِ حالِ شاعری ستکه تنها با کاغذ هاشروطی نانوشته دارد،و همین....