امروز دست هامان را در چشمه های خورشید ستایش خواهیم کرد و... فردا ذره های نور ترنم علفزار را در چشمانمان می ریزد و ما از نگاهمان سبز می شویم...☘️ فیروزه سمیعی
نشسته در نگاهم، از این چشمه آب می خورد!
من آن خاکم که روزی بستر رودی خروشان بود کنار چشمه بشکن بغض این ظرف سفالی را
بگذار تا بنوشمت ای چشمه شراب ... ️️️