پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گر تو گرفتارم کنیمن با گرفتاری خوشم......
چون قومِ یهودِ وسطِ نیل گرفتارمن چشم بر آن پیچشِ زلفت چو عصایی...
باآنکه دلش بسته به دلهای دگربود دیوانه دلم بازگرفتاردلش بود......
از حال دلم بی خبریاماهر لحظه به یاد تو گرفتار منم......
قلبی که هرزه است، گرفتار دوست نیستچشم پلید لایق دیدار دوست نیست...