یکشنبه , ۱۵ مهر ۱۴۰۳
توتک تک لحظه های من هستی نمیتونم باورکنم که رفتی...
بپرس ازدلت عاشقمه هنوز لذت بخش ترین لحظه هام باتوبود...
پشت این دیوارهاهر لحظه فریادی می دهد جانو من در توهم این کوچه ی بن بستبه فرار می اندیشم......
هر لحظه ای را که از دست می دهیم،لحظه ای است که آن را زندگی نکرده ایم....
«آغوش یار»باز هم خستگی ؛آنهم از نوع واقعی...کار...کار...کار...و من هم کلافه ، از این تکرارِ پُر تکرار...مگر زندگی چقدر می اَرزد؟؟و چقدر به ما فرصت خواهد داد؟؟چه کاری جذاب تر از آرَمیدن در آغوش معشوق؟و چه عبادتی شیرین تر از اینکهدر هُرم تنش غرق شویو عظمت پروردگار را نظاره کنی...؟!!دنیا در یک قدمیِ تمام شدن است.باید بوئید تمام لحظات ناب را...باید ستود آن خالقی را که لحظه ی شیرینِ وصال را آفرید..... .. ب...
امروز یکی شبیه تو را دیدم ، رفتم به روزهای رفته ،پیر شدم لحظه ای از خاطره آریا ابراهیمی...
گآهی اوقات اَرزِش یک لحظه رو نمیفَهمی تا اینکِ به خاطرِه تبدیل میشِه...
تو مثل من زمستونی نداریکه باشه لحظه چشم انتظاری...
با اینکه دارمت ؛ولی باز هر لحظه میخوامت ... ️️️...
خوش و خرم، دلش شاد و به کامش بود دنیا یشفقط یک نکته میماند، که او آن لحظه بی من بود...
«ارزش هرلحظه از زندگی حقیقتاً بیقیمت است. همه ما از مهلتی که داریم ناآگاهیم ولی طبع انسان این است که آن را در نظر نمیآورد. فرصت و لذت زندگی با کیفیت در زمان حال را نباید از دست داد. شاید فردا که سهل است اصلاً لحظه دیگری در کار نباشد.»...
همین یک لحظه را دریابکه فردا قصه اش فرداست...
زندگی جونممن یه لحظه ام بدون تو نمیتونم...
تمام زمان ها در نظرم یکی ستجز آن لحظه ای که عاشقت شدم...
هر سال یک بار از لحظه ی مرگمبی تفاوت گذشته امبی آنکه بفهمم یک روزدر چنین لحظهای خواهم مرد.....
بوسیدن که اجازه گرفتن نمیخواد هیجان ِ لحظه رو خراب نکنید...
لحظه ی آخرفقط محکم در آغوشم بگیر...
از حال دلم بی خبریاماهر لحظه به یاد تو گرفتار منم......
عِشقَم…این پُستُ گذاشتم ڪہ بگَم : بیتُو میمیرم . . . می خوام بِگَم : تُو دُنیایِ مَنی . . . می خوام بِگَم : دوستِت دارَم فَقَط بِه خاطِر خُودِت . . . می خوام بِگَم : شُدی هَمه ی فِکرَم . . . می خوام بِگَم : اَگِه یِه روز نَبینَمِت چقَدر دِلَم بَرات تَنگ میشِه . . .می خوام بِگَم : نَبودَنِت بَرام پایانِ زِندِگیه . . . می خوام بِگَم : یِه گوشِه چِشاتُو بِه هَمِه دُنیا نِمیدَم . . می خوام بِگَم : بیشتَر اَز عِشقِ لِیلی بِه مَجنو...
و آن دم که بی تو باشم یک لحظه هست سالی...
عاشق اون لحظه ام که بغلم می کنی...
کنارم هستی و امادلم تنگ میشه هر لحظه...
اون لحظه که گفتی : یکی بهتر از تورو پیدا کردمیاد اون روزایی افتادم که به ۱۰۰ تا بهتر از تو گفتم من بهترینو دارم . . ....
بزرگترین بدی زندگی اینه که هیچ وقت اون چیزی رو که میخوای همون لحظه نداریش یه زمانی بهش میرسی که دیگه برات مهم نیست....
یک آن شد این عاشق شدندنیا همان یک لحظه بودآن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود.......
خانه کوچک مارویائیستکه دران خاطرها رنگارنگیاد ان روز که با هم باشیمشاد از آن لحظه با هم بودنپای کوبان وگل افشان درراهچشم داریم که شماهم باما...
وقتى پاى تو در میان باشددنبال هیچ آرزوى تازه اى نیستمتو تنها اتفاق زندگى منىکه براى دوست داشتنتمحتاجم که عاشقانه لحظه به لحظه عاشقترت باشم...
کنارم که هستی موجی از عشق دیوانه ام میکندمیدانم هرچه دارم ️ از همین لحظه استلحظه ی با تو بودن را دوست دارم...
آدم ها بالاخره یک روزی یک جایی در یک لحظه تمام می شوند نه که بمیرند/ نه...جوهر احساسشان تمام می شود!...
... در خاطراتم که قدم میزنیچترت را ھمراه داشته باش... اینجا ، بارانیترین نقطه ی دنیا میشود... وقتی اشکھایم از ابرھای حسرتبر سره خاطراتی از تو ، سرازیر میشوند... دست خودم که نیست... َ جای خالیت... جای پای قدمھایت در خاطراتممگر میشود روزھای ذھنم بارانی نشود؟... ای کاش... فقط چند لحظه ، از خاطراتم بیرون می آمدی... کمی کنارم مینشستیتا لبخندم را بتابانی بر تمام حسرتھایی که از تو به یادگار ماندهتا از پسشان ، آبی ترین امیدھا را...
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن استمثل شهری که به روی گسل زلزلههاست...
بی تو هر لحظه مرا بیم فرو ریختن استمن فرو ریختم اما دل تو تنگ نشد...
لحظه دیدار نزدیک استباز من دیوانهام، مستمباز میلرزد، دلم، دستمباز گویی در جهان دیگری هستمهای! دلای نخورده مستلحظه دیدار نزدیک است...
-هر لحظه مزن در ،که در این خانه کسی نیست !بیهوده مکن ناله ،که فریاد رسی نیست…شهری که شه و شَحنه و شیخش ؛همه مستند !شاهد شکند شیشه ،که بیم عَسَسی نیست…...