پنجشنبه , ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
یا رب مددی کن توچه کس بشود چون توروشنگر راهم باشفرمانگر کارم باشاین جسم ضعیفم راافکار پلیدم راقدرت بده یا اللهگفتم که بسم اللهجان را به تو بسپارمدر راه تو می کارماز جان و سرم سیرمدر راه تو می میرم...
من و غم های طولانی ، شب و یلدای تنهایینشستم با خودم تنها ولی انگار که اینجاییگلم با خود چه ها کردی نمیدانی نمیدانینمیدانی خطا کردی نمیدانی که رسواییمن و شب های تنهایی سراسر هر دو را جنگمدر این دنیای بی مهری چرا ای دل تو شیداییزدم بوسه به دیوانش که حافظ گوید از حالمبگفت ای دل تو گمراهی بسوزان دل به راه آییبکردم زیر لب نجوا همه ذکر از تو یا اللهمرا پیدا کنم یا رب دل اکنون سوخت می آیی...
یا ربدعای خسته دلان مستجاب کن...