پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
من از زمانه بریدم، زمانه امّا نَهکه دم بغم گذرد، شادمانه امّا نَه،اگرچه دست کشیدم من از زمانه ولی،کشیدم از خود و چندان زمانه امّا نَه، حبیب زنجانی، حسنلو....
گِلِه:چه فریبا شدی عشقم، چه بهت می آید،چش سفیدی، صفتِ نان و نمک نشناسی !«حبیب زنجانی»، حسنلو. زنجان....
دل مال تو بود از ازل او گر به منَش داد،دانست چو جان، دل به بر از بهر تو دارم.حبیب زنجانی حسنلو۰۱۱۰۱۲habib zancani...
بود از اَزل این دل برم از آن تو، ایزدداد آن و چو جان گفت برایش تو نگهدار.حبیب زنجانی حسنلو۰۱۱۰۱۲habib zancani...
نپائی عهد و پیمان از چه بستی؟نبسته، رشتهٔ اُلفت گسستیقسم خوردی به عهدت پایبندیچه سهل این هر سه را یکجا شکستیحبیب زنجانی حسنلو ۰۱۱۱۰۵habib zancani hasanloo.011105...