سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
دلم برای تو که نه!ولی برای روزهای با هم بودنمان تنگ شدهبرای تو که نه!ولی برای “مواظب خودت باش” شنیدن تنگ شدهبرای تو که نه!ولی برای دلی که نگرانم میشد تنگ شدهراستش! برای اینها که نهبرای خودتدلم خیلی تنگ شده…دلم برای خندت تنگ شده......
دلمتنگ شدهاین اقیانوسامشبسنگ کدام ماهی رابه سینه می زند......
سلامت بمان عزیزم...سلامت بمان و از خودت مراقبت کنکه تو تمام دلخوشی من برای پشت سر گذاشتن این بحرانیتو تمام انگیزه من برای زنده بودنیتو روزهای روشن منی در پس این همه سیاهیآغوشت را برای بی پناهی من سبز نگه دارمن میان این تاریکی ممتد تمام تنهایی و اضطراب جهان را تلنبار کردم تا با اولین طلوع افتاب در آغوش تو آرام بگیرم.دلم تنگ شده برای تو،برای آغوش توبرای آرامش دست های تو...سلامت بمان عزیزم که من نیاز دارم به تو همانقدر که پروانه به...
دلم تنگ شده !برای یک حادثه ...حادثه ای شبیه کوبیدن باران به پنجره ...شبیه باز شدن شکوفه ای در دل سنگ ...من دلم تنگ حادثه ایست...حادثه ای شبیه آمدن تو ......
دلم تنگ شدهواسه جوری که دوستم داشتی...نه خودت...
«دلم تنگ شده» سه کلمه است، خواندنش سه ثانیه طول میکشد، فکر کردن به آن سه دقیقه طول میکشد، فهمیدن آن سه ساعت زمان میبرد، توضیح دادنش سه روز وقت میبرد، فهماندن آن سه هفته طول میکشد اما اثبات آن همه عمر وقت میخواهد....