دلتنگ ام چرا که رویاها وسیع تر شده بود چرا که من بارها گفته بودم؛ دوستش دارم و تنها از میان دوستت دارم ها ساقه ی بنفشه ای رسیده بود به دست اش!
حرف های تو گل کرد لب هایم شکفت مرضیه رشیدپور_کیمیا
در به در رویاها چگونه از این دیوار بالا بروم؟ از پیراهنت عبور کنم چگونه؟ آی عشق! کی بلند می شوی دستم را بگیری بس است این گمراهی می خواهم زودتر به خانه ات برسد ...
سیر شده ام از زندگی بس که دل بی زبانم زخم خورده است ...
... رویای من! بیا روی ابرها قدم بزنیم حالا که خیابان های این شهر چشم دیدنمان را ندارند... ...
... مثل یک آدم کور که زمین می خورد اتفاقی به پای تو افتادم هیچ خاطره ای از این شیرین تر نمی شود... ...
دلم تنگ شده این اقیانوس امشب سنگ کدام ماهی را به سینه می زند...
غرق دلتنگی ام حتا اگر دوستم نداری برایم نشانه ای بفرست این بغض ها تا نشکنند سینه ام آرام نمی گیرد...
... ... از وقتی که سینه ام را سوزاندی دلم به تو روشن است... ... ...
... از میان تمام چیزهایی که از تو دیده ام چشمانت محشر است دوست دارم یک شب بروم تا آخرش را ببینم و هنگامی که بر می گردم در میان این راه پیچاپیچ خودم را بارها جا گذاشته باشم خودم را روی مژه هایت گونه هایت و تعدادی را روی...