خبر به دورترین نقطهی جهان برسد نخواست او به من خسته ـ بیگمان ـ برسد شکنجه بیشتر از این؟ که پیش چشم خودت کسی که سهم تو باشد، به دیگران برسد چه میکنی؟ اگر او را که خواستی یک عمر به راحتی کسی از راه ناگهان برسد… رها کنی، برود،...
ترک من کن سبز خوش رو ترک من که.. سرمای تاریکی اتش نبض را به اسارت گرفت که خانه ای رنگین کمان پس از زمستان سردخانه ای رنگ ها شد ترک من کن سبز خوش رو ترک من که مبادا سرمایی صدایم ذوق غنچه ای شادت را به انجما ببرد...