ای که بردی جزوه ام را اشتباهی، پس بده جز فراموشی ندارم من گناهی، پس بده روسیه گردم بدون جزوه من در امتحان از برای من مخواهی روسیاهی، پس بده روز وشب چشمم براه جزوه می باشد، بیا گر تو هم داری چو من چشمی براهی، پس بده صد کلاه...
آهای بی شرم حرام لقمه تویی که تو این شرایط با احتکار ماسک و دارو و محصولات بهداشتی و ... به فکر پر کردن جیبات هستی... این روزها میگذرد اما بدون، از آه نفرین مردم در امان نخواهی ماند کرونا میرود خواهی نخواهی همان باشد زغال و روسیاهی
پیام آور کدام بهار است روسیاهی ات حاجی فیروز؟ به داریه درد بکوب که این ساز روزگار است! و تو خوش رقصی می کنی در چشمان کودکانی که به تصور بابانوئل آمده اند تا از تو هدیه ی سال نو بگیرند و نمی دانند سکه ای در جیب سوراخت نمانده...