پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
بیا، با هم شعر بسازیم و عاشقانه بگوییمعشق یعنی زلیخا و زلیخا یعنی عشق...
ای تو هوای نفسم فکر و خیالم شده تویوسف قلب خسته ام ورد زبانم شده تومن شده ام اسیر تو یا که نشانم شده تومنم طعمه برای تو یا که شکارم شده تورنگ سیاه موی تو رفته در این قاب دلمهر کسی موی تو را دیده به یلدا گفته تویوسف آشفته سرم نترس که در نمی رومای زلیخا مست توام غنچه ی لب را بده تومن به طلوع عشق تو چشم انتظارم شب بخیر فقط تویی در خاطرم که هر نگاهم شده تومن که وفادار تو ام ای بی وفا یار تو کیستنیست کسی شبیه من که هر ...
ای آنکه پیرم کرده ای دل را ببازم حاضریدور چشمت کعبه ای دیگر بسازم حاضریگاه شیرین پشت نقشی تازه پنهان می شودمثل فرهاد من به نقش تو بنازم حاضریتو راز و نیاز هر شبی ای همه یادم شده تومن شده ام نشان به تو یا که شکارم شده تویوسف آشفته سرم من خود زولیخا میدرمنصب شده تصویر تو در کنج اتاقم شده تو...