متن زینب ملایی فر
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات زینب ملایی فر
مثل همیشه بهش گفت: نترس؛ شجاع باش؛ بپر.
اگه افتادم چی؟
تو چشمای از ترس گشاد شده اش خیره شد و گفت: اگه اوج گرفتی چی؟
ولی ممکن هم هست بیوفتم، اگه بیوفتم دیگه ازم چیزی نمیمونه.
همیشه به اینجای مکالمه اشون که میرسید در جواب این حرفش دیگه چیزی...
و تمام خواهشمان از دنیا یک نفر بود که برای خودمان باشد. برای خود خود خودمان که دوستمان بدارد آن گونه که مادر فرزندش را ، مارا به نوشیدن فنجانی حیات دعوت کند آن گونه که خدا بنده اش را و مارا به مهر و صداقت بنگرد آن گونه که...
دزیره خندید.
ناپلئون گفت:می خندی؟ اوژنی می خندی؟
دزیره خجول و دستپاچه گفت: اوممم... گاهی بی دلیل می زنم زیر خنده.
میگن اگه اون روز دزیره به ناپلئون می گفت برای تو می خندم شاید هیچ وقت ناپلئون دزیره رو رها نمی کرد.
اما من میگم شاید یه حسی، یه...