پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
آنچنان اسمت را بر قلبم حک کرده ای که هرچه می خواهماز تو بُبُرم، دلتنگ تر می شوم.شعر: سولین عبداللهترجمه: زانا کوردستانی...
زمانی که تو را می بوسم اناری از حسادت پوست می تَرکاند گُلی از شوق آفتاب شکوفا می شود ابری آسمان را می پوشاند همه ی این هابرای رسیدن دو عاشق ستزیر یک سقفِ پُر از مهربانی...شعر: سولین عبداللهترجمه: زانا کوردستانی...
تو بخند تا باغچهبە جای گُلشکوفا بە تو بشود.شعر: سولین عبداللهترجمه: زانا کوردستانی...
صد بار فراموشت کردم،اما تو بازگشتی...دل می گوید:- هرچه عقل بفرماید.شعر: سولین عبداللهترجمه: زانا کوردستانی...
تو نە عطرفروشی و نه باغبان.دختری ی و، وقتی که از خانه بیرون می زنی،از شهر رایحه ی گُل بلند می شود.شعر: سولین عبداللهترجمه: زانا کوردستانی...
چقدر آزار دهنده اند آنهایی که جلوی چشمانمان می روند و اما در دلمان نه...شعر: سولین عبداللهترجمه: زانا کوردستانی...
از روزی می ترسم که سرم را بر روی سینه ات بگذارمو تپش قلبت برای من نباشد.شعر: سولین عبداللهترجمه: زانا کوردستانی...