شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
“تو” با قلب ویرانه من چه کردی؟ببین عشق دیوانه من چه کردیدر ابریشم عادت آسوده بودم…تو با “بال” پروانه ی من چه کردی؟ننوشیده از جام چشم تو مستم…خمار است میخانه ی من…چه کردی؟مگر لایق تکیه دادن نبودم؟تو با حسرت شانه ی من چه کردی؟مرا خسته کردی و خود خسته رفتی…سفر کرده ، باخانه ی من چه کردی؟جهان من از گریه ات خیس باران…تو با سقف کاشانه ی من چه کردی؟شاعر : دکتر افشین یداللهی...