زندگی از بسکه ویران کرد رویای مرا چای دم شد تا بنوشد خستگی های مرا قسمتم ساحل شد و جان کندن آیا می شود؟ می شود؟ بر من ببخشی باز دریای مرا عقل و روحم را سیاهی ها به چالش می کشند می کند پر نعش یک دیوانه شب جای...